معنی ضرب المثل با طناب پوسیده کسی توی چاه رفتن چیست؟
۱- یعنی با راهنماییِ اشتباه کسی، خود را به دردسر انداختن.
۲- این ضرب المثل را در جایی به کار می برند که کسی بدون بررسی و تحقیق، به هر حرفی که از دهان دیگران خارج می شود اعتماد کند و بر اساس یک حرف غیرموثق، تصمیماتش را عملی سازد که در نهایت شکست خورده و پشیمان می شود.
۳- طناب پوسیده کنایه از رأی، سخن، عقیده و مشورت اشتباه و نادرست است که حتی ممکن است منجر به نابودی زندگی کسی شود. به طور مثال شما می خواهید با پولی که دارید یک کسب و کار کوچکی راه بیندازید. یکی از اقوام نزدیکتان که آدم طمعکاری است به شما پیشنهاد شراکت می دهد.
افراد باتجربه ای که چند پیراهن بیشتر از شما پاره کرده اند به شما هشدار داده و می گویند: حواست باشد با طناب پوسیده فلانی خودت را توی چاه نیندازی که گرفتار می شوی!
داستان ضرب المثل
دزدی وارد خانه کسی شد. صاحبخانه که متوجه دزد گشت، با زیرکی و کیاست رو به زنش کرد و به دروغ و با صدای بلند گفت: یادت باشد کیسه طلاها را گذاشتم ته چاه که دست کسی به آن نرسد.
دزد که این حرف را شنید، با خوشحالی درون چاه رفت. صاحبخانه دوباره رو کرد سمت زنش و گفت: امشب هوا خنک است می خواهم توی حیاط بخوابم. لطفا جای مرا روی چاه بینداز!
دزد بیچاره که بدجوری سرش کلاه رفته بود، وقتی بعد از کلی جستجو با دست خالی می خواست از چاه بیرون بیاید، متوجه شد صاحبخانه رخت خوابش را روی چاه انداخته و راه آن را بسته است و به زنش می گوید: بیا فردا برویم برایت طلا و جواهرات بخرم.
دزد که راه فراری نداشت، بلند داد زد و گفت: آهای خانم! من با طناب پوسیده شوهرت توی این چاه افتاده ام! تو مراقب باش با طناب او در چاه نیفتی!
در نهایت دزد را از چاه بیرون کشیده و دستگیرش کردند!
این ضرب المثل در قرآن
در قرآن کریم آیه ای وجود دارد که با این ضرب المثل قرابت معنایی دارد:
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ جَاءَكُمْ فَاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَيَّنُوا أَنْ تُصِيبُوا قَوْمًا بِجَهَالَةٍ فَتُصْبِحُوا عَلَىٰ مَا فَعَلْتُمْ نَادِمِينَ (حجرات:۶)
ترجمه: ای کسانی که ایمان آوردهاید! اگر شخص فاسقی خبری برای شما بیاورد، درباره آن تحقیق کنید، مبادا به گروهی از روی نادانی آسیب برسانید و از کرده خود پشیمان شوید!
ضرب المثل طناب پوسیده در قرآن
♦ به بیان دیگر، یعنی با طناب پوسیده هر کسی خودتان را توی چاه نیندازید! شخص فاسق هم همیشه طنابش پوسیده است!
معنی ضرب المثل رگ خواب کسی را به دست آوردن چیست؟
۱- یعنی از نقاط قوت و ضعف کسی باخبر بودن.
۲- به طور کلی یعنی آنقدر از جزئیات رفتاری و شخصیتی کسی باخبر باشی که بتوانی او را تحت تاثیر حرف ها و عقاید خود قرار دهی.
۳- یعنی کسی را بتوان تابع خود قرار داد.
۴- همچنین به معنای راه حل یافتن برای مشکلات کسی است. در معنای مجازی این ضرب المثل، آن را می توان در معنای پی بردن به نقاط ضعف کسی در نظر گرفت.
برای مثال: به مادرم میگم هرچی به بابا اصرار می کنم برام گوشی نو نمی خره! مادرم میگه: رگ خواب بابات دست منه. بسپر به من!
شعر
میوه فروشی که یمن جاش بود
روبهکی خازن کالاش بود
چشم ادب بر سر ره داشتی
کلبه بقال نگه داشتی
کیسهبُری چند شگرفی نمود
هیچ شگرفیش نمیکرد سود
دیده به هم زد چو شتابش گرفت
خفت و به خفتن رگ خوابش گرفت
خفتن آن گرگ چو روبه بدید
خواب در او آمد و سر درکشید
کیسهبُر آن خواب غنیمت شمرد
آمد و از کیسه غنیمت ببرد
هر که در این راه کند خوابگاه
یا سرش از دست رود یا کلاه
خیز نظامی نَه گَهِ خفتن است
وقتِ به تَرکِ همگی گفتن است
معنی ضرب المثل چوب معلم گله، هر كی نخوره خله چیست؟
۱- یعنی تنبیه معلم به قصد یادگیری دانش آموز و به نفع اوست وگرنه دانش آموزی که درس نخواند و بابت تنبلی و تن پروری اش تنبیه نشود، نادان خواهد ماند.
۲- معمولا این ضرب المثل را آموزگاران به هنگام تنبیه و خشمگین شدن بر دانش آموزی که درس نخوانده به کار می برند. مضمون کلی آن یعنی هرچه از تشویق یا تنبیه و خشم از جانب معلم برآید، همگی به سود خود شاگرد است تا درس بخواند و آینده ای روشن را برای خود رقم زند.
۳- این ضرب المثل قرابت معنایی دارد با ضرب المثل: جور استاد به ز مهر پدر که برگرفته از شعر جناب سعدی است.
معنی بیت جور استاد به ز مهر پدر
۴- همچنین در شعری آمده است: چوب معلم گر بود زمزمه محبتی، جمعه به مکتب آورد طفل گریزپای را
یعنی اگر معلم شاگرد را از روی محبت دعوا کرده یا بر او خشم بگیرد، شاگردی که از مدرسه فراری است آن قدر به درس علاقه مند خواهد شد که حتی روز تعطیل هم به مدرسه خواهد آمد!
البته در اینجا تنبیهی که واقعا از روی عشق و دلسوزی باشد، مدنظر است وگرنه نتیجه عکس خواهد داد. درواقع اگر شاگرد را بتوان عاشق درس و یادگیری کرد و اهمیت علم و دانش را به او فهماند، خودش درنهایت بدون هیچ امر و نهی ای با ذوق و شوق به مدرسه خواهد رفت.
۵- یعنی علمی که همراه با سختی به دست آید، بهتر از جهالتی است که نتیجه راحتی و آسایش بیش از حد است.
شعر کامل از نظیری نیشابوری
گر به سخن درآورم عشق سخن سرای را
بر بر و دوش سردهی گریه های و های را
گل به خزان شکفته شد وین دل بسته وانشد
در بن ناخن است نی بخت گره گشای را
نی ز رهی خبر دهم نی به دلی اثر کنم
صوت کجم ز کاروان زمزمه درای را
هر المی که صعب تر روزی عاشقان شود
طعمه ز استخوان سزد حوصله همای را
درس ادیب اگر بود زمزمه محبتی
جمعه به مکتب آورد طفل گریزپای را
خاتم جم شکسته تن هیکل عشق ساخته
منظر دوست کرده دل جام جهان نمای را
پیش «نظیری » از ملک درد دلی برم که هست
بر در شه ترددی ناله آن گدای را
معنی ضرب المثل گوسفند به فکر جونه قصاب به فکر دنبه چیست؟
۱- یعنی هرکس به فکر منفعت خویش است و مصلحت دیگری را مد نظر قرار نمی دهد.
۲- در معنای ظاهری ضرب المثل یعنی گوسفند تمام فکر و حواسش به این است که از دست قصاب جان سالم به در ببرد و هرگز به این موضوع فکر نمی کند که گوشت او چه فوایدی برای دیگران خواهد داشت!
از طرف دیگر قصاب نیز هرگز به این موضوع نمی اندیشد که گوسفند را گوشه ای نگه دارد تا برای خودش بچرد و کاری هم به کارش نداشته باشد. بلکه برعکس! با در نظر گرفتن منفعت خود، گوسفند را ذبح می کند.
۳- به طور کلی این ضرب المثل را در جایی به کار می برند که هرکس به فکر رسیدن به منافع خویش باشد هرچند با منافع دیگری در تضاد باشد.
البته گاهی این قاعده بهم میریزد، می توان آن را فداکاری و از خودگذشتگی نام نهاد. یعنی کسی مصالح دیگری را بر منافع خویش ترجیح دهد. مانند پدری که خودش گرسنه می خوابد ولی شکم فرزندانش را سیر می کند.
معنی ضرب المثل چغندر گوشت نمیشه، دشمنم دوست نمیشه چیست؟
۱- یعنی همان طور که چغندر به عنوان گوشت و وعده غذایی محسوب نمی شود، دشمنی که اظهار دوستی می کند، هرگز مانند یک دوست واقعی نخواهد بود.
۲- این ضرب المثل هشدار می دهد که در ارتباط با دشمن باید محتاطانه برخورد کرد و گول ظاهر مهربان و وعده های او را نخورد.
۳- یعنی کسی که به عنوان دشمن تا الان به تو ضربه زده و مانع پیشرفت تو شده است، چنین شخصی هرگز نمی تواند نقش دوست خوب و وفادار را برای تو اجرا کند چرا که ذات بد نیکو نگردد چون که بنیادش بد است!
۴- معمولا این ضرب المثل را زمانی به کار می برند که کسی به دشمنش اعتماد کرده و به او فرصت دوباره می دهد اما بر خلاف انتظارش از او ضربه خورده و ضرر و زیان می بیند. اینجاست که این ضرب المثل را به کار برده و اعتراف می کند که هرگز نباید به دشمن اعتماد کرد چرا که معمولا آنها گرگ هایی در لباس میش هستند!
معنی شعر آزمودم دل خود را به هزاران شیوه
بر سر آتش تو سوختم و دود نکرد
آب بر آتش تو ریختم و سود نکرد
معنی: آتش عشق تو مرا سوزاند و هیچ نشانی از آن برجای نماند. (این آتش درونم را سوزاند حتی اگر ظاهرا اثری دیده نشد). خواستم این آتش را به طریقی مهار کنم اما فایده ای نداشت.
آزمودم دل خود را به هزاران شیوه
هیچ چیزش به جز از وصل تو خشنود نکرد
معنی: با هزاران شیوه و ترفند دل عاشق خود را امتحان کردم بلکه آرام گیرد اما همگی بی اثر بودند چرا که این دل فقط به وصل تو راضی می شود.
آنچ از عشق کشید این دل من که نکشید
و آنچ در آتش کرد این دل من، عود نکرد
معنی: آن درد عظیمی که دل من در ازای عاشقی متحمل شد، کوه هم آن را تجربه نکرده است. آن طور که عشق دل مرا سوزانده است، آتش عود را نسوزانده!
گفتم این بنده نه در عشق گرو کرد دلی
گفت دلبر که بلی کرد ولی زود نکرد
معنی: به معشوق گفتم مگر من دل به عشق تو نداده ام؟ گفت: چرا! دادی. ولی دیر دادی!
آه دیدی که چه کردست مرا آن تقصیر
آنچ پشه به دماغ و سر نمرود نکرد
معنی: آه! دیدی که آن گناه، چه بر سرم آورده است؟ حتی عقوبت من سخت تر از عقوبت نمرود سرکش بود که خداوند پشه ای را مامور عذابش کرد به این صورت که از بینی وارد سرش شد و شروع به خوردن مغز سرش کرد. (آن همه رنج و بلایی که من دیدم نمرود ندید!)
گر چه آن لعل لبت عیسی رنجورانست
دل رنجور مرا چاره بهبود نکرد
معنی: اگرچه لب تو مثل عیسی، شفا دهنده رنجوران است اما با این حال هیچ کاری برای دل رنجور من نکرده است.
جانم از غمزه تیرافکن تو خسته نشد
زانک جز زلف خوشت را زره و خود نکرد
معنی: وجودم از نازها و عشوه های تو که همچون تیری به سمت قلب من پرتاب می شود،هرگز خسته و رنجور نشد چرا که این غمزه های تو ناشی از زلف زیبای تو بود که همچون زره بر تنت و کلاه خودی بر سرت ریخته شده بود. (شاعر گیسوی معشوق را به کلاه خود و زرهی تشبیه کرده که تمام سر و بدنش را پوشانده و با این زیبایی همراه با نازش دل او را نشانه رفته است.)
نمک و حسن جمال تو که رشک چمن است
در جهان جز جگر بنده نمکسود نکرد
معنی: حسن و زیبایی تو هرچند مایه حسادت افراد حسود است، اما آن طور که دل من را سوزاند، دل هیچ کسی را نسوزانده است حتی دل حسود را!
♦ یعنی زیبایی تو هم دل حسود را سوزانده هم دل من را، با این تفاوت که دل حسود از روی کینه و حسادت می سوزد ولی دل من از روی محبت و عشق.
♦ نمک سود شدن جگر کنایه از نهایت غم و غصه است؛ همان که گویند: جگرم خون شد!
♦ چمن، زیر دست و پا بوده و زیبایی قابل توجهی ندارد به همین دلیل به سرو و گل و … حسادت می کند.
هین خمش باش که گنجیست غم یار ولیک
وصف آن گنج جز این روی زراندود نکرد
معنی: خاموش باش و غم و عشق و دلتنگی معشوق را به کسی فاش نکن چرا که این گنجینه ای است که نمی توان این غم و عشق را توصیف کرد مگر با رنگ و روی پریده و زرد عاشق.
معنی ضرب المثل جایی که میوه نیست، چغندر سلطان مرکباته چیست؟
۱- یعنی در جامعه ای که بزرگان و فرهیختگان جایگاهی نداشته باشند، افراد پست و فرومایه به مقام و منزلت دست یافته و فخر می فروشند.
۲- معمولا این ضرب المثل را برای افراد کوته نگری به کار می برند که به محض رسیدن به موقعیت اجتماعی مناسب، خود را برتر از دیگران دانسته و گمان می کنند تمام این ها به دلیل برتری ذاتی آنها نسبت به دیگران است درحالیکه افراد بابصیرت به خوبی می دانند که شهرت چنین کسانی به دلیل به حاشیه رفتن افراد بزرگوار و دانشمند جامعه است.
۳- ضرب المثل ” در سرزمین کورها، شخص یک چشم پادشاهی می کند” قرابت معنایی با ضرب المثل ما دارد؛ یعنی تا وقتی که انسان خودش را با شخص پایین تر از خویش مقایسه کند، حس برتری و منحصر به فرد بودن به او دست می دهد.
اما اگر افراد باارزشی هم در اطراف خود بیاید، آن گاه به عیوب و نواقص خویش پی خواهد برد. در همین ضرب المثل، شخص یک چشم، یک پله جلوتر از فرد کور است به همین دلیل این نقطه قوت را پررنگ کرده تا جایی که دیگران را خوار و ذلیل می داند اما اگر در جمع افراد بینا قرار گیرد، به ضعف خویش پی خواهد برد.
معنی ضرب المثل خر بی صاحب رو همه سوار میشن چیست؟
۱- یعنی کسی که حامی و پشتیبانی در زندگی ندارد، دیگران به راحتی به او قلدری می کنند.
۲- سوار شدنِ همه در اینجا کنایه از سوء استفاده کردن دیگران از کسی است.
۳- معمولا این ضرب المثل را در جایی به کار می برند که کسی از موقعیت اجتماعی خوبی برخوردار نیست و همچنین شخصیت محکم و مقتدرانه ای ندارد؛ از این رو دیگران به راحتی می توانند او را فریب دهند. همچنین می توان گفت ساده لوحی بیش از حد به خر بودن نیز تشبیه شده است.
موضوع انشا یک روز هیجان انگیز
آن روز هم مثل همه روزهای تابستان، هوا گرم بود. اواسط مردادی که انگار خورشید آن میخواست قدرت گرمایش را به رخ بکشد. من که استعداد گرمازده شدنم خوب بود، ظهرها بیرون رفتن از خانه برایم غدغن شده بود. موضوعی که به شدت از آن ناراحت بودم آخر خداوند، تابستان را برای بازی کردن ساخته است.
آن روز نمیدانم چند شنبه بود تعطیلات بود و شنبه و جمعهاش برایم فرقی نداشت. که از تلفن خانه خبر رسید که پسرخالههایم چند روزی برای مهمانی به خانه ما میآیند. این خبر حتی از هندوانه شیرین تابستان هم شیرینتر بود و من دائم به این فکر میکردم که حتما یک روز هیجان انگیز را در کنار آنها تجربه میکنم. قرار بود با پسرخالههایم بازی کنم و تنهایی در ساعتهای ظهر تمام شود. بالاخره در آن روز وصف ناشدنی مهمانها رسیدند. و پدرم تصمیم گرفت که ما را باغ وحش ببرد چون در شهری که پسرخالههایم زندگی میکردند باغ وحش نبود و آنها از شنیدن این خبر بسیار ذوق زده شدند.
بعد از خرید بلیط وارد محوطه باغ وحش شدیم. دیدن این همه موجود زنده از سراسر دنیا، کنار هم برای مهمانهای من بسیار هیجانانگیز بود. به قفس میمونها که نزدیک شدیم پسرخالهام موزی را از داخل جیبش درآورد و برای این که سر به سر میمونها بگذارد، جلوی چشم آنها شروع کرد به خوردن موز، که در یک چشم بهم زدن همه میمونها برای گرفتن موز به سمت پسرخالهام آمدند. و دور او حلقه زدند. اما در این میان میمون زبلی به جای موز کلاه پسرخالهام را از سرش قاپید. و درس خوبی به او داد. در راه برگشت به خانه بخاطر این اتفاق کلی خنده بین ما رد و بدل شد. و من و پدرم بسیار خوشحال بودیم که توانسته بودیم برای آنها یک روز هیجانانگیز درست کنیم.
در علم هندسه تعاریف متفاوتی از ذوزنقه، وجود دارد. بطوریکه برخی آن را به عنوان یک شکل هندسی متوازی الاضلاعی پذیرفتهاند و برخی دیگر ذوزنقه رو از اشکال متوازی الاضلاع نمیدانند. پروكلوس فیلسوف، نویسنده و ریاضیدان یونانی، که در اثبات قضیههای هندسه روشی متفاوت از فیساگوراس (فیثاغورث) ارائه كرده است، چهار ضلعیها را به متوازی الاضلاع و غیر متوازی الاضلاع تقسیم کرده است. ما نیز در این مطلب با پرداختن به ویژگی های ذوزنقه و انواع آن با این چهارضلعی پیچیده و خاص بیشتر آشنا خواهیم شد.
تعریف ذوزنقه
در واقع واژه ذوزنقه از دو کلمه تشکیل شده است. کلمه ذو که به معنی صاحب و مالک است و کلمه زنق به معنی چانه یا انحراف میباشد. چرا که این شکل هندسی، چانهدار به نظر میرسد. پس ذوزنقه یعنی چیزی که دارای انحراف یا چانه دار میباشد.
در علم هندسه و ریاضی، ذوزنقه یک شکل بسته، چهار ضلعی است که دارای چهار زاویه میباشد. با یک جفت ضلع موازی با یکدیگر و یک جفت ضلع غیر موازی که روبروی یکدیگر قرار گرفتهاند.
شکل ذوزنقهای را که در زیر آورده شده را مشاهده کنید. AB، BC، CD و AD اضلاع ذوزنقه هستند. در ذوزنقه AB موازی با CD است که آنها را به عنوان پایههای ذوزنقه در نظر میگیریم. در حالی که AD و CD غیر موازی هستند و ساقهای ذوزنقه نامیده میشوند. و h ارتفاع ذوزنقه میباشد. شما ذوزنقه خود را هر طور که دوست دارید نامگذاری کنید به عنوان مثال میتوانید به جای h ارتفاع را حرف ب انتخاب کنید و آن را به معنی بلندی ذوزنقه در نظر بگیرید.
ویژگی های یک ذوزنقه
هر چهارضلعی ویژگیهای خاص خود را دارد که آن را قابل شناسایی و متفاوت از بقیه میکند. این ویژگیها ساختار هندسی یک شکل را تشکیل میدهد.
ذوزنقه یک شکل هندسی دو بعدی محسوب میشود.
پایههای ذوزنقه با یکدیگر موازی هستند.
مجموع زوایای داخلی مجاور ۱۸۰ درجه است.
ذوزنقه دو ضلع موازی و دو ضلع غیر موازی دارد.
مجموع تمام زوایای داخلی یک ذوزنقه همیشه ۳۶۰ درجه است.
ذوزنقه دو قطر دارد. اندازه قطرهایهای ذوزنقه برخلاف برخی از چهار ضلعیهای دیگر مساوی نیستند. طول قطرهای ذوزنقه به طول پایهها و زوایای ذوزنقه بستگی دارد. قطرهای ذوزنقه همیشه یکدیگر را قطع میکنند.
انواع ذوزنقه
ذوزنقه بر اساس اضلاع و زوایا سه نوع است.
ذوزنقه مختلف الاضلاع
ذوزنقهای که اندازه تمامی اضلاع آن با یکدیگر فرق دارد، و برابر نیستند. در ذوزنقه مختلف الاضلاع اندازه زاویهها نیز با یکدیگر یکی نیستند. برای یادگیری بهتر، این نوع ذوزنقه را در ذهن خود، ذوزنقه نامنظم نامگذاری کنید.
ذوزنقه متساوی الساقین
ذوزنقهای که اندازه ساقهای آن با یکدیگر مساوی و برابر است. پس در ذوزنقه متساوی الساقین، دو ضلع غیر موازی با هم برابرند. این ذوزنقه را هم میتوان یک ذوزنقه منظم دانست.
ذوزنقه قائم الزاویه
ذوزنقهای که یک ساق بر پایهها عمود باشد ذوزنقه قائم الزاویه مینامند. در واقع این ذوزنقه نیز همانند ذوزنقه مختلف الاضلاع، اضلاع هم اندازه ندارد. با این تفاوت که در ذوزنقه قائم الزاویه دو زاویه مساوی، ۹۰ درجه وجود دارد.
فرمولهای مهم ذوزنقه
فرمولهای مهم ذوزنقه عبارتند از:
مساحت
اکنون میتوان مساحت ذوزنقه را با یافتن میانگین پایهها و ضرب نتیجه آن در ارتفاع محاسبه کرد. پس مساحت برابر است با ½ ضرب در مجموع اضلاع موازی ضرب در ارتفاع ذوزنقه. ((AB + CD)/۲) × h
محیط
محیط یک ذوزنقه با محاسبه مجموع چهار ضلع آن به دست میآید. از این رو، محیط ذوزنقه مساوی است با AB + BC + CD + AD
میانه مرکزی
میانه یک ذوزنقه پاره خطی است که نقاط میانی ساقها را به هم متصل میکند. میانه موازی پایهها و طول آن میانگین طول پایهها است. AB + CD تقسیم بر ۲.
یا ((AB + CD)/۲)
رابطه ذوزنقه و متوازی الاضلاع
همانطور که گفته شد در ذوزنقه فقط دوضلع موازی وجود دارد. اما درمتوازی الاضلاع، اضلاع دو به دو موازی هستند.
درمتوازی الاضلاع اندازه ضلعها روبروی هم دو به دو مساوی هستند اما در ذوزنقه، اندازه این دو ضلع با یکدیگر برابر نیست.
متوازی الاضلاع اشکال مختلفی مانند مستطیل، مربع و لوزی را به زیرمجموعه خود درآورده است درحالیکه ذوزنقه با انحرافاتی که در اضلاع خود دارد توانسته کمی از این زیرمجموعه دوری کند. با این تفاسیر به نظر میرسد که بهتر است ذوزنقه را متوازی الاضلاعی با دو ضلع موازی بنامیم.