| یکشنبه 13 خرداد 1403
رمان ناب | رمان ناب دانلود و خرید رمان های عاشقانه پرطرفدار ❤️
معنی ضرب المثل مرا به خیر تو امید نیست شر مرسان۱- یعنی با توجه به سابقه ای که داری، می دانیم هیچ منفعتی از تو به ما نمی رسد. پس از ما دور شو که از شر و زیانت در امان باشیم. ۲- یعنی از تو که هیچ خیری
صفحه اصلی / معنی ضرب المثل ” مرا به خیر تو امید نیست شر مرسان “

معنی ضرب المثل مرا به خیر تو امید نیست شر مرسان
۱- یعنی با توجه به سابقه ای که داری، می دانیم هیچ منفعتی از تو به ما نمی رسد. پس از ما دور شو که از شر و زیانت در امان باشیم.

۲- یعنی از تو که هیچ خیری به ما نمی رسد لااقل برایمان دردسر درست نکن.

ریشه و داستان ضرب المثل
♦ این ضرب المثل برگرفته از داستانی از گلستان سعدی است. در ادامه، متن داستان را قرار داده و خلاصه ای از معنی و مفهوم آن بیان شده است:

یکی از شعرا پیش امیر دزدان رفت و ثنایی بر او بگفت. فرمود تا جامه از او بر کنند و از ده به در کنند. مسکین برهنه به سرما همی‌رفت. سگان در قفای وی افتادند. خواست تا سنگی بر دارد و سگان را دفع کند، در زمین یخ گرفته بود، عاجز شد. گفت: این چه حرامزاده مردمانند، سگ را گشاده‌اند و سنگ را بسته! امیر از غرفه بدید و بشنید و بخندید. گفت: ای حکیم! از من چیزی بخواه. گفت: جامهٔ خود می‌خواهم اگر انعام فرمایی.

رضینا مِن نوالِکَ بالرَحیلِ.

امیدوار بود آدمى به خیر کسان

مرا به خیر تو امید نیست، شر مرسان

سالار دزدان را بر او رحمت آمد و جامه باز فرمود و قبا پوستینی بر او مزید کرد و دِرَمی چند.

معنی حکایت
یکی از شاعران نزد رئیس دزدان رفت و با سرودن شعری، به مدح و ستایش او پرداخت. اما رئیس دزدان دستور داد لباس شاعر را درآورده و از ده بیرونش کنند. بیچاره شاعر با آن سر و وضع در هوای سرد به راه افتاد.

از بد روزگار، سگ ها به دنبالش افتادند. آمد سنگی بردارد که با آن سگ ها را دور کند که زمین یخ زده بود و نتواست کاری کند. گفت: این ها چه مردم حرامزاده ای اند! سگ ها را رها کرده اند و سنگ ها را هم بسته اند!

رئیس دزدان از اتاقی صدای شاعر بیچاره را شنید و خندید. گفت: ای حکیم و دانا! از من درخواستی کن! در پاسخ گفت: اگر لطف می کنی، لباسم را پس بده.

معنی رضینا مِن نوالِکَ بالرَحیلِ: ما از عطای تو، به کوچ کردن و دور شدن از کوی تو راضی شدیم!

آدمیزاد به خیر و سودرسانی دیگران امیدوار است.

اما من به خیر و سود از جانب تو هیچ امیدی ندارم. پس زحمت و شرت را از سر من کم کن.

رئیس دزدان به او رحم کرد و لباسش را برگرداند و لباس بلند پوستین همراه با چند درهم پول به او عطا کرد

  • اشتراک گذاری
نظرات این مطلب
کد امنیتی رفرش
مجوز ها
آمار سایت
  • آمار مطالب
  • تعداد مطالب : 1497
  • تعداد نظرات : 4877
  • آمار کاربران
  • افراد آنلاین : 9
  • اعضا آنلاین : 0
  • تعداد اعضا : 5512
  • آمار بازدید
  • بازدید امروز : 378
  • بازدید دیروز : 1,098
  • آی پی امروز : 98
  • آی پی دیروز : 149
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 2
  • بازدید هفته : 5,796
  • بازدید ماه : 1,476
  • بازدید سال : 140,928
  • بازدید کلی : 15,492,089
  • اطلاعات شما
  • آی پی : 18.119.137.76
  • مرورگر : Safari 5.1
  • سیستم عامل :
  • امروز : یکشنبه 13 خرداد 1403
لینک دوستان
تبلیغات
محل تبلیغات شما
کیفیت سایت را چطور میبینید ؟
درباره سایت
رمان ناب | رمان ناب دانلود رمان های عاشقانه پرطرفدار ❤️
آخرین نظرات
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان ناب | رمان ناب دانلود و خرید رمان های عاشقانه پرطرفدار ❤️ " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.
نام کاربری :
رمز عبور :
تکرار رمز :
موبایل :
ایمیل :
نام اصلی :
کد امنیتی :
 
کد امنیتی
 
بارگزاری مجدد